بستر علم مدیریت، پلی برای هدایت نیروهای بشری در محیطهای کاری
نگاهی به کتاب «قضایایی در مدیریت منابع انسانی»
هدایت منابع انسانی در حوزه مدیریت مانند پیدا کردن تکههای یک پازل است و اعضای یک مجموعه مانند فضای یک معما با درست قرار گرفتن در مکان، جایگاه و موقعیت مناسب خود و بهرهگیری صحیح ازتوانمندیهایشان،میتوانند ضمن بالابردن توان مشارکت جامعه، با وجود رنگهای متفاوت در فضای یک معما، به دلیل داشتن شکل واحد، معمای یک پازل را حل کنند و به درستی مدیریت شوند.-
به گزارش خبرگزاری کتاب ایران(ایبنا)، کتاب «قضایایی در مدیریت منابع انسانی» تالیف سودابه رادفرد و مریم کاظم تبریزی از مجموعه کتابهای حوزه مدیریت است که با تکیه بر ذکر موارد ملموس و همچنین ذکر قضایای مدیریتی از کتابهای لاتین این حوزه و تاملی بر مطالب جدید منابع داخلی، نقش و جایگاه منابع انسانی در حوزه مدیریت را گوشزد میکند.
هدایت منابع انسانی در حوزه مدیریت مانند پیدا کردن تکههای یک پازل است و اعضای یک مجموعه با درست قرار گرفتن در مکان، جایگاه و موقعیت مناسب خود و بهرهگیری صحیح از توانمندیهایشان، میتوانند ضمن بالابردن توان مشارکت جامعه با وجود رنگها متفاوت به دلیل یک شکلبودن، مجموعهای واحد را شکل دهند.
این مفهوم و مواردی که در بالا ذکر شد، میتواند برداشتی ابتدایی از طرح جلد بسیار مناسب این کتاب با تصویر چهار پازل و هماهنگ شدن آنها در کنار هم باشد که با زیرکی و از روی تعمد، انتخاب شده و بیانگر مدیریت منابع انسانی با زبانی نمادین است.
این کتاب با بهرهگیری از قضایای جدید مدیریت منابع انسانی در سطح بینالمللی و به صورت اندک در مقیاس داخلی از سوی مولفان به عنوان منبع درسی برای دانشجویان این حوزه پیشنهاد شده است و فرض کتاب این است که مخاطب، اصول مدیریت را میداند.
فرض مطلع بودن مخاطب زمانی مصداق پیدا میکندکه نویسندگان در حوزه مدیریت شناخته شده باشند یا مخاطبان پیش از این، آثار دیگر این مولفان را خوانده باشند و یا نویسندگان این کتاب در آثار پیشین خود با ذکر معرفی و مقدمه کافی، زمینه مناسب را برای مخاطب ایجاد کرده باشند.
از سوی دیگر، تالیف کتاب درسی نیازمند صلاحیت علمی و شناخت دقیق حوزه مورد نظر است تا فرد با اشراف بر بحثهای آکادمیک و دانشگاهی و مطلع بودن از قضایای علمی و شناخت صاحبنظران این حوزه، بتواند ضمن نظریهپردازی در این حوزه، دیدگاههای مطرح شده در اینباره را با ذکر دلایل علمی رد و یا تایید کند و نتایج بررسیهای خود را در قالب کتاب درسی در اختیار دانشجویان قرار دهد.
صرف پرداختن به موردکاویها در قضایای مدیریتی، باز هم نمیتوان این کتاب را بینیاز از مقدمه برای مخاطب دانست زیرا این کتاب حتی در صورت منبع درسی شدن هم نیازمند ارایه پیشینه و ذکر قضایای مدیریتی به صورت خلاصه است تا بتواند نیاز مخاطب را در حوزه تخصصی برطرف کند و این مساله به ویژه برای دانشجویان ترم نخست که تازه میخواهند این دنیا را بشناسند، ضروری است.
نکته ظریفی که در این کتاب به چشم می آید رویکرد پژوهشی این کتاب است زیرا مولف با ترجمه قضایا و موردکاویهای کتابهای لاتین و مرجع حوزه مدیریت و همچنین ذکر مطالب جدید منابع داخلی، پنجره تازهای را پیش روی مخاطب میگشاید و با ذکر جزییات، راهحلهای جدید مدیریتی و نحوه برخورد مدیران شرکتها و افراد موفق در این حوزه را با تامل بر هدایت منابع انسانی مطرح میکند.
ذکر جزییات و پرداختن به قضایای مدیریتی در قالب داستانهایی از افراد موفق در سطح بینالملل در این کتاب از چند جهت قابل بررسی و تامل است. نخست آن که به دلیل نداشتن پیشزمنیه و مقدمه، ذکر این موردکاویها حس غافلگیری را به مخاطب القا میکند و بدون دانستن اصل قضیه مدیریتی در داستان مطرح شده، ناگهان خواننده خود را با تعدادی پرسش روبهرو میبیند که از سوی مولفان برای مشارکت خواننده مطرح شده است که این پرسشها خود نوعی درسی پنداشتن منبع و کتاب مورد نظر است بدون اینکه فضایی علمی بر آن اثر مکتوب، حاکم باشد.
بخش نخست این کتاب با عنوان تکامل مدیریت (تاریخچه دیدگاههای مدیریت) آغاز میشود که به ارزیابی مدیریتهای سیستماتیک (نظاممند)، علمی و اداری میپردازد و اهمیت عنصر انسانی را با نام فلسفه روابط انسانی، تشریح می کند.
این کتاب با انتخاب تیترهای مناسب از دل داستانهای اصلی و بیان هدف مورد نظر در عنوان فرعی، یک راهکار غیر مستقم را به مولفان آموزش میدهد تا با انتخاب یک تیتر فرعی مناسب که نشاندهنده هدف مولف از بیان داستان است و از محتوای عنوان اصلی انتخاب شده، مخاطب را زودتر به کنه مطلب برسند.
به عنوان مثال، این کتاب بخش عناوین اصلی و فرعی پر محتوایی را برای بررسی علم مدیريت از نگاه منابع انسانی با ذکر موردکاویهای مشخص خارجی مطرح میکند، مانند مشکل رشته مدیریت با عنوان فرعی (نارسایی علمی رشته مدیریت) یا کارخانجات مهماتسازی «واترتون 9» (تاریخچه مدیریت علمی) که در مورد نخست، نقل قولی در ارتباط با مدیریت را از سوی «فرددنی»، فیزیکدان به «کلود گرینورد»، رییس یک آزمایشگاه مطرح میکند و یا در عنوان دیگر، به کارخانه مهماتسازی «واتروتون 9» اشاره شده، بدون این که مخاطب با اصل قضیه، آشنا باشد.
ذکر جزییات شرکتهای موفق دنیا در کشورهای صنعتی ایده مناسبی است که در این کتاب به درستی به آن پرداخته نشده است . به عنوان مثال، بخش دوم این کتاب با عنوان داستان شرکتهای دوقلو( اهداف سازمانی و نقش مدیران عالی سازمان) آغاز میشود به ذکر جزییاتی از موفقیت رییس این دو شرکت میپردازد بدون این که مخاطب با محتوا و کلیت این دو شرکت و دلیل شهرت آنها به دلیل نداشتن تاریخچه مناسب، آشنا باشد.
مقدمه مناسب و کافی در ابتدای هر بخش از ضروریات کتاب «قضایایی در مدیریت منابع انسانی» است و با وجود پرداختن به مورد کاوی و بررسی جزیی قضایای مدیریتی در قالب مثالهایی از شرکتها و افراد در کشورهای صنعتی و موفق دنیا، نمیتواند دستهبندی منسجمی از مطالب را در ذهن مخاطب ایجاد کند.
بیان جزییات زمانی مخاطب را اقناع میکند که کتاب بدون پیش شرط، حتی در صورت آگاه بودن مخاطب تخصصی، بازهم تاریخچهای از یک قضیه مدیریتی را ذکر کند و با بیان هدف خود از طريق مثال در پایان، راهکار عملی و کاربردی آن قضیه را مطرح کند، تا مخاطب دچار سردرگمی نشود.
نکته قوتی که این کتاب را از دیگر آثار حوزه مدیریت کمی متمایز میکند بیان مسایل نو و تازه در قالب مورد کاویها و همچنین دیدگاه پژوهش محور بودن کتاب با اتکا به منابع لاتین و داخلی است که اگر با ذکر تاریخچه، مقدمه و بیان هدف قضایای مدیریت منابع انسانی در قالب داستانها مطرح میشد، میتوانست منبع کاملتری برای مخاطبان حوزه مدیریت باشد.
ذکر منابع مورد استفاده داخلی و خارجی و ارجاع اصطلاحات لاتین متن به زیرنویس با قید کردن معادل فارسی آن میتوانست بر غنای این کتاب بیفزاید.
کتاب «قضایایی در مدیریت منابع انسانی» تالیف سودابه رادفرد و مریم کاظم تبریزی است که از سوی نشر نورا به بهای 70 هزار ریال در 160 صفحه منتشر شده و اکنون در بازار کتاب در دسترس علاقهمندان قرار دارد.