دیوارنگارهای عاشورایی چلیپا

فراوری: یاسمن پیشوایی- بخش هنری تبیان

نقاشی قهوه خانه ای یادآور بخشی از هنر نقاشی ایرانی است. نقاشی کمی اروپایی شده در فرم و متکی بر سنت در محتوا. نقاشی روایی رنگ روغنی با درون مایه های رزمی، مذهبی و بزمی که در اواخر دوره قاجار با رشد تعزیه و پرده خوانی همگام با جنبش مشروطه? ایران اوج گرفت.

مبداء این هنر را باید در همان قهوه خانه ها جست، جایی که سنت قصه خوانی و نقالی در آن همیشگی بود و نقبی هم باید زد به مرثیه سرایی و تعزیه خوانی در ایران که پیشینه اش به لطف تلاشهای داوود فتحعلی بیگی در دوره صفویه به اثبات رسیده است. با این حال سده ها پیش از ایجاد قهوه خانه ها و چای خانه ها تعزیه بخشی از هویت فرهنگی کشور شده بود.

این نقاشی به دست هنرمندانی مکتب ندیده پدیدار شد. اینان نه چندان چون خاندان غفاری فرنگ دیده بودند و نه چندان در مکاتب هنری دانش آموخته مینیاتور. با این حال تأثیر هر دو در شیوه کارشان هویداست. همانطور که دردهه های ۱۳۲۰ و ۱۳۳۰ خورشیدی، این شیوه مورد توجه هنرمندان مدرنیست ایرانی به ویژه اهالی مکتب سقاخانه قرار گرفت و در آثار آنان ردپای هنر قهوه خانه ای متجلی شد.

در این حرکت نوپای هنری که نخست، تاپ چندانی در برابر هنر پر زور ندارد، جمعی نقاش صاحب ذوق پا به پای تعزیه داران و گویندگان ذکر مصیبت کربلا، پرده هایی نسبتا عریض و طویل را عرصه نمایش نقش و نشانه های حماسه کربلا می سازند، دیگر بار ایمان و خیال و ذوق یکی می شوند، هنر نقش و نقاشی هنرمندان مردمی، گرچه در برابر زرق و برق نقاشی نقاشباشی های درباری ایرانی و فرنگی چندان رنگ و بویی ندارد، اما به دلیل محتوای ارزشمند و پرتقدسش، آرام آرام جایگاهی معتبر در برابر هنر رسمی و تشریفاتی آن روزگار می یابد.

نقاشی قهوه خانه ای در تاریخ نقاشی ایران پدیده ای نوظهور بوده که تلفیقی از ارزش های مذهبی و میهنی ایرانیان است و بیشتر دارای نقشهایی از حماسه های جانبازی و ایثار پیشوایان دینی ایرانیان و امامان شیعه یا پهلوانان ملی ایران است. درون مایه بسیاری از این نقاشی ها حادثه? عاشورا و حکایات شاهنامه است که بر دیوارها نقاشی شده  است.

در چنین روزگاری بود که هنرمندان بی ادعا، مقابل دیوار قهوه خانه ها و در ایوان حسینیه ها و تکیه ها و بر سکوی گود زورخانه ها نشستند و گوش به سخن نقالان دادند و چشم در چشم مداحان دوختند، رنگها را ساییدند و کاسه های سفالی و شکسته شان را پر از رنگ کردند، هر چه را که شنیدند و در دل داشتند بر تن دیوار و بوم نقش زدند، نقشی تنها به مدد خیالشان و خیالی به گستره و وسعت تمامی قصه  ماندن و بودن خاکشان و استقامتی به بلندای آرمانهای تبار و اجدادشان. خیالی که چون در چهار دیواری بسته و بی نور قهوه خانه ها به نقش می نشست، بی شمار دریچه های پر نور سرزمینهای پرآفتاب رزمگاه های نبرد را بر روی همگان می گشود، خیالی که هنرمندان عاشق را به دشت کربلا می برد، در نیم روز نبردی جاودانه و ابدی در چشم تاریخ، خیالی که خون سرخ سیاوش را چون بر زمین تفته و خشک بدگمانیها و تهمتها می ریخت، دشتی از سبزه و گل می آفرید.

این همه حقیقت ذهن گرا و خیال پرداز نقاش ایرانی، جستجوی معنوی او در پی دنیایی سوای دنیای مادی را باید مدیون تفکر و الهامی دانست که در دوران ظهور و شکوفایی اسلام، سبب ساز نوعی وحدت و خلوت و عبادت هنرمندان این سرزمین می شود، تا جایی که انگار پس از این زمان، هنرمند نقاش، بیش از آنچه در اندیشه آفرینش و کار و خلاقیت هنری باشد، دل به ریاضت و اتصال در برابر خالق این جهان می سپارد، همان انگیزه و شور و حالی که به عنوان مثال تذهیب کار مخلص را وا می دارد تا به درازای عمرش، تنها در تذهیب صفحه ای از کتاب خدا، پایداری ایمان و عشقش را نشان دهد.

اما تحول نقاشی ایرانی به مفهوم و معیار امروزی اش، جدا از عرفان هنر تذهیب، سوای افسون و اعجاز نقشهای پر رنگ و زیبای کاشیکاری و سایر هنرهای بومی و سنتی، بدان هنگام شکل می پذیرد که با افسانه های ملی و بومی پیوند می خورد. در این پیوند مبارک، بی تردید اندیشه عالمانه حکیم توس، فردوسی بزرگوار، نقشی اساسی و کار ساز دارد. چه نقاشان با ذوق به مدد حکایات شاهنامه و با به تصویر درآوردن آنها، به سهم و توان خویش، بر حفظ و نگهداشت میراث پر بار فرهنگ ایرانی ادای دین می کنند.

سوای استمرار و ادامه حیات هنر اسلامی و سنتی ایران به همت و عشق هنرمندان شیفته در این زمان، تولد و تبلور هنر جمعی از نقاشان گمنام و بی ادعای کوچه و بازار تحت نام و عنوان شمایل نگاران و پرده کشان، چه بسا که بار دیگر به دلیل ضرورت ایستادگی در برابر دسایس فرهنگی و هنری بیگانگان باید رویدادی جدی و  کارساز تلقی شود. در این حرکت نوپای هنری که نخست، تاپ چندانی در برابر هنر پر زور ندارد، جمعی نقاش صاحب ذوق پا به پای تعزیه داران و گویندگان ذکر مصیبت کربلا، پرده هایی نسبتا عریض و طویل را عرصه نمایش نقش و نشانه های حماسه کربلا می سازند، دیگر بار ایمان و خیال و ذوق یکی می شوند، هنر نقش و نقاشی هنرمندان مردمی، گرچه در برابر زرق و برق نقاشی نقاشباشی های درباری ایرانی و فرنگی چندان رنگ و بویی ندارد، اما به دلیل محتوای ارزشمند و پرتقدسش، آرام آرام جایگاهی معتبر در برابر هنر رسمی و تشریفاتی آن روزگار می یابد.

نقاشی قهوه خانه، بازتابی اصیل و صادق از هنر هنرمندی از تبار مردم ساده دل و آیینه صفت کوچه و بازار است آنانی که از پس قرنها سکوت، زیر سقف تاریک قهوه خانه ها در خلوت عارفانه تکیه ها و حسینیه ها، در سر هر کوی و برزنی، چشم در چشم مردم دوختند و در محفل پر انس و الفت آنان، بغض معصومانه شان را یکباره شکستند. در ستایش راستی ها و مردانگی ها نقشها زدند و حکایت کژیها و پلیدیها کردند. رنگ سرخی نشاندند بر تن بوم و دیوار که گویی لخته لخته خونهای خشکیده مظلومیتهای از یاد رفته بود و رنگ سبزی گزیدند به پاس یاد بهار سر سبز و پر طراوت روح و اندیشه راستان و آزادگانی که در جان و دل و خیال و باور مردم قرنهای قرن، نسل به نسل، سینه به سینه، تا به روزگارشان به یادگار مانده بود و چه جاودانه و همیشه پایدار و ماندنی.

با تولد جنبش مشروطیت، همگام با بیداری افکار عامه و رشد و تعالی اندیشه های آزادیخواهانه، این هنر مردمی به یکباره جانی تازه می گیرد. نقش داستان های حماسی و مبارزات آزادیخواهانه? مذهبی و میهنی، به وسیله ای برای آگاهی و ایجاد حس مبارزه در مردم تبدیل می شود و در همین دوران است که این هنر به اوج خود می رسد. مداحان و نقالان، در حسینیه ها و تکیه ها و قهوه خانه های رو به رشد پایتخت (تهران) و دیگر شهرها، سهمی به سزا در حفظ این بیداری داشتند.

حسین قوللر آقاسی و محمد مدبر از پیشکسوتان نقاشی قهوه خانه ای هستند که  شاگردانشان همچون فتح الله آقاسی، عباس بلوکی فر، حسن اسماعیل زاده و حسین همدانی و محمد فراهانی راهشان را پی گرفتند.

اما متأسفانه در دوران کنونی وضعیت نگارگری قهوه خانه ای در ایران چندان خوشایند نیست و باید آن را هنر موزه ای بپنداریم. در این مقال شاید بتوانیم با ارائه چند اثر عاشورایی از این هنر یادآور جهان خلاق این هنرمندان مردمی شد.

آنچه در ادامه می بینید بخشی از آثار دیوارنگار – فرسک – حسن اسماعیل زاده مشهور به چلیپاست:

جنگ روز عاشورا عنوان نقاشی دیواری از حسن اسماعیل زاده است. این فرسک (نقاشی دیواری) واجد چند ویژگی جالب است. برخلاف اعقابش به پرسپکتیو (ژرفنمایی) اهمیت داده است. کافی است به دو ردیف انتهای نقاشی دقت کنید؛ اما این پرسپکتیو چندان کامل نیست. کمی خام دستانه است. نمونه بارزش وضعیت خیمه گاه کاروان امام است. در نقاشی تنها نام امام حسین (ع) و غلام ترک دیده می شود. به نظر می رسد همراه امام حضرت عباس (ع) باشد که آن هم به واسطه پر روی کلاهخود قابل تشخیص است. نقاشی یادآور برخی آثار اروپایی دوره گوتیک به خصوص جوتو است.

اثر دیگری از حسن اسماعیل زاده به نام صحنه ای از عاشورا که باز سعی بر حفظ پرسپکتیو شده است. نقاشی سعی بر آن دارد بخش عمده ای از وقایع ظهر عاشورا را نقل کند. سلحشوران کاروان امام به خوبی در میانه نقاشی مشهودند. دستارهای سبز در برابر کلاهخودهایی با حاشیه سرخ، از علی اکبر و قاسم تا ابوالفضل العباس در نبرد. نقاشی را باید به دو بخش تقسیم کرد. بخش اصلی از میانه تا پایین در حال رخ دادن است. نقاش با به تصویر کشیدن حجم وسیعی از کشتگان شمایی دلاورانه و جنگاورانه از قهرمانان مدهبی ترسیم می کند. در بالای نقاشی خرده روایتهای عاشورا نقل شده است. از نماز ظهر عاشورا و شلیک سپاه اشقیا تا توبه حر بن زیاد. برخی المانها نیز قابل تأملند. برای مثال درویشی به سبک قاچاری در حال دادن آب به حضرت یا دیدار یک سلطان در قامت اروپایی.

اثری دیگر از حسن اسماعیل زاده با تیکه به وقایع شام قریبان. نقاشی فرسک اسماعیل زاده تفاوت عمده ای با دیگر آثار دارد. این نقاشی حاوی اشعاری در حاشیه و البته چهار تصویر از بقاع متبرکه در گوشه هاست. رگه هایی از نقاشی غربی در پس زمینه دیده می شود که به اثر ابعاد روایی ویژه می دهد.

تصویر دیگری از حسن اسماعیل زاده با موضوع ورود اسرای کاروان به شام به رهبری حضرت زینب (س). استفاده از پرتوهای نور بعد تازه ای در نقاشی قهوه خانه ای این نقاش زبردست است.

نماز ظهر عاشورا. در دهه شصت با شکل گیری فضای مناسب برای انتشار کتب مذهبی برای کودکان شاکله چنین نقاشی هایی پایه تصویرگری بسیاری از کتب شد.

حسن اسماعیل زاده در این تصویر تبحر بیشتری در استفاده از رنگ یدا کرده است. نقاشی طیف سردی از رنگ را در خود جای داده است. رنگ خاکستری به فضای تصویر حاکم است و گویی عاشورا به عصر کشیده شده است. این فضاسازی به ایجاد حس در مخاطب کمک می کند. توازن المانها در تصویر نیز قابل توجه است. در حالی که در سمت چپ با فوران المانهای تصویری مواجهیم، در سمت راست نوعی خلوتی و آسودگی دیده می شود.


منابع: تسنیم/نگارخانه ایرانی

مبنع این خبر (برای مشاهده متن کامل خبر لینک زیر را بزنید):
سایت موسسه فرهنگی تبیان > بخش هنری