علم اقتصاد مدرن به عنوان یک علم تجربی شناخته شده است

  علم اقتصاد مدرن به عنوان یک علم تجربی شناخته شده است

کتاب «تحليلي بر سير شناخت و روش‌شناسي علم اقتصاد» با هدف بررسی علم اقتصاد از منظر روش‌ شناختی در بستر علوم اجتماعی از سوی انتشارات دانشگاه امام صادق(ع) منتشر شد. مدیر این انتشارات علم اقتصاد را علمی مدرن و به عنوان علم تجربی معرفی کرد.-

مدیر انتشارات امام صادق(ع)،در گفت‌و‌گو با خبرگزاری کتاب ایران(ایبنا)،گفت: کتاب «تحليلي بر سير شناخت و روش‌شناسي علم اقتصاد»از چهار بخش و در قالب9 فصل توسط مهدی زریباف به نگارش در آمده است.

محمد روشنی،درباره مباحث مطروحه در این کتاب گفت: بخش اول با عنوان «پیدایش و بنیان‌گذاری علم اقتصاد» به منظور تبیین بیشتر فرایند علمی‌شدن اقتصاد و ظهور روش‌های علمی در مباحث اقتصادی قرن هفدهم که منجر به بنیان‌گذاری علم اقتصاد مستقل در نیمه دوم قرن هجدهم شد، تدوین یافته است.

وی ادامه داد: مسلماً این مبحث زمینه مناسبی را برای پرداختن به مباحث روش‌شناسی علم اقتصاد مدرن در قرن بیستم (که هدف اصلی کتاب است) در اختیار قرار می‌دهد،که از این طریق می‌توان تلاش‌های نظریه‌پردازان اقتصادی نیمه دوم قرن هفدهم مانند ویلیام پتی ، جان لاک و دادلی نورث را در ایجاد انسجام نظری و منطقی در نظریه‌ها و مباحث اقتصادی ملاحظه کرد و چگونگی پایه‌گذاری این علم را به وسیله تلاش‌های آدام اسمیت (پدر علم اقتصاد)، مورد بررسی قرار داد.

روشنی در ادامه گفت‌و‌گو اظهار کرد: پیدایش علم اقتصاد در دانشگاه‌های انگلستان و فرانسه از سال 1660 میلادی به بعد و ظهور روش‌های قیاس و استقرا در اقتصاد را که توأم با تفکر مبتنی بر وحی بوده است، مورد بررسی قرار گرفته است. همچنین ضمن ارایه مقدمه‌ای درخصوص وضعیت اقتصادی سیاسی در ادبیات قرن هجدهم، نقش عظیم و اساسی آدام اسمیت در ارایه یک علم اقتصاد مستقل و کلاسیک (در کتاب ثروت ملل) مورد بحث قرار گرفته است.

وی درباره  مباحث مطرح شده در کتاب ابراز کرد: بخش دوم با عنوان «روش‌شناسی علوم اجتماعی» به منظور شناخت روش‌شناسی علوم اجتماعی و نیز تبیین بیشتر روش‌های مطرح در علم اقتصاد ارایه شده است. همچنین ضمن بیان اهمیت و ماهیت روش‌شناسی علوم اجتماعی،تلاش شده است تا قلمرو موضوعی آن در رابطه با علم، فلسفه، معرفت‌شناسی و هستی‌شناسی مشخص شود. مساله دیگری که در این فصل مورد توجه قرار گرفته است روند تاریخی دیدگاه‌های معرفت‌شناسی و روش‌شناسی عمده یعنی تجربه‌گرایی، استنباطی و عقل‌گرایی- انتقادی است. به گفته روشنی در واقع این سه دیدگاه، محورهای اصلی روش‌شناسی علوم اجتماعی غرب است.

در فصل چهارم به معرفی بعضی از مکاتب شاخص در روش‌شناسی علوم اجتماعی پرداخته شده است. همگی این مکاتب تحت پوشش سه دیدگاه روش‌شناسی فوق است به طوری‌که مکتب عملیات‌گرایی بریج‌مان و اثبات‌گرایی منطقی رودولف کارناپ تحت پوشش دیدگاه تجربه‌گرایی، مکتب پدیدارشناسی آلفرد شوتز و ماکس وبر تحت عنوان دیدگاه استنباطی و نظرات ایمانوئل کانت ، هنری مارگنو و پوپر در راستای دیدگاه عقلگرایی- انتقادی قرار دارند.

مدیر انتشارات امام صادق(ع)، ادامه داد: در بخش سوم این کتاب که با عنوان «نظریه‌پردازی در اقتصاد» شروع شده هدف اصلی مولف معرفی ساختار نظری و تحلیلی نظریه‌های اقتصادی است. بدین معنا که آنچه را که ما به عنوان نظریه‌های اقتصادی می‌شناسیم، اولاً دارای چه ویژگی‌هایی هستند و بر اساس چه محورهایی تکوین می‌یابند و ثانیاً معیار ارزیابی و تشخیص اعتبار نظریه‌های علمی اقتصادی چیست و این امر چگونه صورت می‌پذیرد؟ از این رو، فصل‌های پنجم و ششم کتاب به این دو مبحث مهم اختصاص داده شده است.

روشنی در ادامه گفت: در این کتاب ابتدا دیدگاه برخی از فیلسوفان علم یعنی هنری مارگنو، کرلینگر، فریدمن و پوپر طرح شده و سپس به سه مساله اساسی در ساختار یک نظریه اشاره شده است که عبارتند از جایگاه و نقش مفاهیم عملیاتی در نظریه‌های اقتصادی؛ اهمیت و نقش فروض نظریه اقتصادی و تأثیر عوامل محیطی و بیرونی در تکوین نظریه‌های اقتصادی. این کتاب ضمن مشخص‌کردن ارزیابی نظریه‌های قیاسی و ارایه دیدگاه تجربه‌گرایان افراطی دربارۀ ارزیابی نظریه‌های اقتصادی، به بررسی چگونگی ارزیابی این نظریه‌ها پرداخته‌ و یک مدل تحلیلی ارایه کرده‌ است. در نهایت برای حفظ جامعیت این مباحث  به آزمایش مقادیر تخمینی نظریه‌های اقتصادی، ارزیابی فرضیات تجربی محدود و نیز ارزیابی نظریه اقتصادی با معیار واقعی‌بودن فروض آن، اشاره شده است.

روشنی در ادامه گفت‌وگو با ایبنا،گفت: هدف اصلی این کتاب در بخش چهارم با عنوان «بررسی اجمالی علم اقتصاد مدرن از منظر روش‌شناسی» طرح شده است. این بخش می‌کوشد تا آنچه را که ما امروزه تحت عنوان علم اقتصاد مدرن می‌شناسیم از منظر روش‌شناسی مورد دقت قرار دهد. البته وقتی می‌گوییم اقتصاد مدرن، منظور اقتصادی است که بر اساس روش‌های تحققی و نوین قرن بیستم به دست آمده است چرا که امروزه معیار علمی‌بودن یک علم، روشی است که آن علم بر اساس آن به دست آمده باشد. از طرف دیگر می‌دانیم که علم اقتصاد مدرن به عنوان یک علم تجربی شناخته شده است و علت آن هم این است که در سال‌های اخیر، تعاریف علوم به جای آنکه بر اساس هدف یا موضوع آن علم صورت پذیرد بر روش آن علم متکی شده است.

وی ادامه داد: در مقابل، دیدگاه‌های دیگری یافت می‌شوند که اصلاً اعتقادی به این روش‌های نوگرایانه ندارند و انتقادهایی جدی نسبت به آن‌ها وارد می‌سازند. از آن جمله می‌توان به نظرات دونالد ان مک‌لاسکی ، اقتصاددان لهستانی و سی دایک ، اقتصاددان آمریکایی اشاره کرد. مساله حایز اهمیت دیگر از منظر روش‌شناختی، حوزه ارزشی اقتصاد است یعنی جایگاه ارزش‌های انسانی و اجتماعی در موضوعات و نظریه‌های اقتصادی کجاست و اگر ملاک ما روش‌های تحققی اقتصاد باشد آن‌گاه چگونه با مشکل ارزش‌ها به عنوان یک واقعیت عینی برخورد کنیم. آیا می‌توان آن‌ها را نفی کرد؟ و در صورت نفی نکردن، چه تأثیری بر تکوین نظریه و ساختار تحلیلی آن خواهند داشت یا تأثیر آن‌ها بر روش‌شناسی اقتصاد چگونه است؟ مساله سومی که از منظر روش‌شناسی بسیار اساسی است، مسأله انسان اقتصادی به عنوان یک مدل ایده‌آل است.

روشنی با اشاره به این‌که انسان اقتصادی اولین بار به وسیله ماکس وبر مطرح شد اظهار کرد: این نظر‌گاه از منظر فلسفی به عنوان تنها ابزار تحلیلی در اقتصاد معرفی شد. جان استوارت میل بر اساس دیدگاهی که نسبت به اصالت نفع و رضایت‌طلبی داشت، این مفهوم را در اقتصاد کلاسیک در نظر گرفت و انسان اقتصادی را موجودی صرفاً مادی و نفع‌طلب معرفی کرد. بعدها این تعریف از انسان اقتصادی بهانه‌ای شد برای کنارگذاشتن ارزش‌های انسانی از علم اقتصاد و اقتصاددانانی از قبیل فریدمن، ساموئلسن و دیگران از این فرصت استفاده کرده و خود را از این گرفتاری روش‌شناختی رهایی بخشیدند. در حال حاضر به‌خوبی می‌بینیم که مفهوم انسان اقتصادی چگونه مبنای ساختار فکری اقتصاددانان مارژینالیست و سایرین واقع شده است و چه بسیارند نظریه‌هایی که بر اساس حداقل‌ها و حداکثرهای ارایه شده توسط انسان اقتصادی عاقل جعلی، شکل گرفته‌اند. اهمیت بحث انسان اقتصادی از همین‌جا به‌خوبی روشن می‌شود.

مدیر انتشارات دانشگاه امام صادق(ع)، افزود: در این کتاب ضمن بیان مقدمه‌ای در زمینه مفهوم اقتصاد تحققی و اقتصاد دستوری و تبیین نظرات جان نویل کینز ، بنیانگذار تفکیک اقتصاد، به روش‌شناسی اقتصاد تحققی میلتون فریدمن اشاره شده است و روش‌شناسی اقتصادی ساموئلسن بر اساس دیدگاه توصیف‌گرایی عینی وی ارایه شده است. در قسمت دیگری از این فصل به بررسی دو دیدگاه انتقادی نسبت به روش‌های نوگرایانه علم اقتصاد پرداخته شده است. در این مورد به روش خطابی اقتصاد توسط مک‌لاسکی و دیدگاه سی‌دایک درخصوص ماهیت انتزاعی علم اقتصاد و تأثیر آن بر روش‌شناسی‌های تحققی امروز، اشاره شده است.

روشنی در ادامه گفت: برای تبیین ویژگی‌های ارزشی پدیده‌های عینی اقتصادی و نیز تأثیر ارزش‌های اقتصاددانان بر تحقیقات اقتصادی، به تفکیک قضاوت ارزشی و رجوع‌های ارزشی در اقتصاد پرداخته شده است. سپس دو مفهوم ارزش و منطق اقتصادی را در رابطه با هم در نظر گرفته‌ شده و در این راستا کوشیده شده است تا جایگاه منطقی ارزش‌ها را در عینیت اقتصادی به تصویر کشيده شود.

وی اضافه کرد: در فصول پایانی کتاب که با عنوان «مدل ایده‌آل و انسان اقتصادی» نام‌گذاری شده است، ضمن تعریف مدل ایده‌آل و تبیین مفهوم و نقش انسان اقتصادی، ابتدا مفهوم انسان اقتصادی به عنوان یک مدل ایده‌آل معرفی شده و سپس به بررسی نظرات معتقدان و منتقدان انسان اقتصادی به عنوان یک ابزار تحلیلی در اقتصاد، پرداخته شده است. پس از این بحث، نظرات فریتز مک‌لاپ اقتصاددان اتریشی در دفاع از نظری- انسان اقتصادی و توجیه کالبدشکافی انسان کامل و تفکیک انواع شخص، مطرح شده است. در نهایت پس از روشن‌شدن جایگاه منطقی انسان اقتصادی در ساختار فکری اقتصاددانان تحققی، نظری هم بر دیدگاه انتقادی دایک درخصوص مدل ایده‌آل انسان اقتصادی عقلایی و انتزاعی و غیرواقعی بودن آن افکنده شده است.

کتاب« تحليلي بر سير شناخت و روش‌شناسي علم اقتصاد» با مقدمه مسعود درخشان، در 492 صفحه و با قیمت 11هزار و پانصد تومان از سوی انتشارات امام صادق(ع) به بازار نشر راه یافته است.


خبرگزاری کتاب – پربيننده ترين عناوين دانش و فناوری