درویش محمد، نقاش صور گِرُتِسک


درویش محمد از نگارگران دربار یعقوب بیک بوده است. هرچند وی را به دلیل آثار خلاقانه و خاصش در هیچ یک از مکاتب هنری ایرانی نمی توان جای داد، اما از هنر دوره و محل سکونتش شاید بتوان وی را جزو مکتب نگارگری ترکمان محسوب کرد.


محمدسیاه قلم به سبب قدرت تخیل، تیزبینی اجتماعی و مهارت در ترسیم صور عجایب، یکی از هنرمندان استثنایی در تاریخ نقاشی ایران به شمار می آید.1

او نخست به شیوه متداول در مکتب هرات که مکتب ترکمن وامدار آن بود و البته با تاثیرپذیری ار نقاشی چینی نقاشی می کرد. در این آثار تمایلی آشکار به مردمنگاری نشان می داد. بعدا، تحولی در شیوه کارش ایجاد کرد و به منظور انتقاد اجتماعی، روش طنزنگاری آمیخته با “گرتسک”2 را برگزید.(تصویر1)

با توجه به شباهت آثار وی با نقاشی های چینی، از نقطه نظر تزئینات البسه و چهره های زنان، جامگان ، گلها و همچنین اسلوب رنگامیزی در نقاشی های وی، می توان حدس زد که سفری به چین کرده بوده است.3 این نکته با توجه به آنکه وی در ساختن ظرفهای لعابدار چینی نیز خبره بوده، بیشتر به یقین نزدیک است.

از درویش محمد (ملقب به سیاه قلم) سه نگاره از آلبوم کتابخانه توپقاپی در دست است. درویش محمد به همراهی شیخی در یادداشت طولانی کپی برداری از خمسه نظامی (توپقاپی) از نقاشان برجسته دربار “یعقوب بیک” قلمداد شده اند.

عده ای از محققین معتقدند سیاه قلم و درویش از القاب نقاش است که جزوء اسم او به حساب آمده است؛ بنابراین احتمال دارد درویش محمد و سیاه قلم یک نفر باشند. اثر دیگری را که او به همراه “شیخی” مصور کرده، تعدادی از نگاره های نسخه خمسه نظامی سال 886هـ.ق است. نگاره فوق از آثار اوست.4

شصت نگاره از آلبوم کتابخانه توپقاپی منسوب به محمد سیاه قلم است. بسیاری از این آثار ، طراحی های قلمی ساده ای هستند همانند نوعی تمرین های آزمایشی از هیات های جانوران افسانه ای مانند اژدها و سیمرغ .5

در واقع ، نگارگری ایران در هیچ زمانی به این اندازه آثار چینی وار به وجود نیاورده است. به طور کلی این نوع طراحی های آلبوم های استانبول تمایلش را در برتری مکتب خارجی نسبت به بومی آسیای مرکزیی چه ترکی و چه مغولی نشان می دهند.

این طراحی ها بازنمایی های صحنه های وامگیری شده از اعمال و عادات مردم “استپ نشینگ و هم چنین عرف و باورهای “شَمَن پرستی” مردم جنوب سیبری خصوصا موقوف به ساختن هیئت های وهمی عفریتگان و اهریمنان، با منظره های کریه و تهدید آمیز است. تعدادی از این آثار عبارت اند از:

“نوازندگان اهریمنی”، “رقص شمن های سیاه”، “مشایعت قوش بازان”(تصویر2) و “اهریمنان در حال رقص”.6

البته این طراحی ها را می توان به حوزه ای که با خاور دور و هم چنین تیموریان در تماس بوده نسبت داد.(تصویر4) از طرفی دیگر، برخی از پژوهشگران با پذیرش موضوعات جادویی طراحی های سیاه قلم سردرگم شده و آن ها را به یکی از مکاتب آسیای مرکزی نسبت داده اند.

نگارگری ایران در هیچ زمانی به این اندازه آثار چینی وار به وجود نیاورده است. به طور کلی این نوع طراحی های آلبوم های استانبول تمایلش را در برتری مکتب خارجی نسبت به بومی آسیای مرکزیی چه ترکی و چه مغولی نشان می دهند.

همانطور که گفته شد، احتمال دارد که نقاش به آسیای مرکزی سفری کرده و اطلاعات و داستان های مغشوشی از آیین “شمنی” و “شیطان پرستی” کسب کرده و صحنه هایی از زندگی چادرنشینی را که در آلبوم ها دیده می شود، از نزدیک دیده و تجربه کرده است.7 (تصویر 3 و 5)

به هر حال حامیانی که این نقاشی ها برای آنها اجرا می شده، چه تیموری و چه ترکمنی، از آسیای مرکزی بوده و هنوز زندگی قبیله ای داشته اند.4

چندین اثر از سیاه قلم حاوی پیکره هایی به سبک معمولی دربار “یعقوب بیک” است و دست کم در یکی از آن ها پیکره ها در کنار دیوها ظاهر شده اند و این یکی از ویژگی های نگاره های این هنرمند بوده است.5

به هر ترتیب ، سبک و “استایل” محمد سیاه قلم، توسط هیچ یک از هنرمندان بعد از خود دنبال نشد. به همین دلیل او یکی از منحصربه فردترین هنرمندان نگارگر ایرانی است و شاید بتوان او را پدر نقاشی های اکسپرسیونیستی ایران دانست.

پی نوشت:

1- دایره المعارف، ص520

2- به معنای عجایب پردازی، شکلهای کژنما و اغراق آمیز، ترسناک یا مضحک.

3- همان

4- تاریخ هنر در دوره اسلامی، ص105

5- هنر نگارگری ایران، 32

6- باغهای خیال، ص28-29

7- نقاشی ایران، ص92

8- همان

9- هنر نگارگری ایران، ص33

سمیه رمضان ماهی

بخش هنری تبیان


منابع:

دایره المعارف روئین پاکباز

تاریخ هنر در دوره اسلامی: نگارگری، زهرا رهنورد

هنر نگارگری ایران، ب.و.رابینسون ترجمه یعقوب آژند

باغهای خیال : هفت قرن مینیاتور ایران، زهرا رهنورد

نقاشی ایران، آرتور آبهام پوپ، ترجمه یعقوب آژند

مطالب مرتبط:

مکتب هرات

نگارگری ایرانی، تجسم دنیای مثالی


سايت موسسه فرهنگی تبیان > بخش هنری