برند و بکر، و مجسمه های ناشناخته


در مقاله گذشته به خصوصیات زوج هنر “برند ” و “هلیا بکر” پرداختیم. اینک به معرفی مجموعه آثار او خواهیم پرداخت.

نخستین مجموعه تصاویر ابتدا در سال 1969 تحت عنوان “مجسمه های ناشناخته؛ گونه شناسی ساختمان های صنعتی، همزمان با تثبیت هنر مفهومی در خلال نمایشگاه های متعدد آن ،ارائه گردید.

با وجود این همراهی ، “بکرها” پیوسته بر پیوند این مجموعه با سنت عکاسی مستند تاکید ورزیده اند. در ذهنیت آنها بیش از هرچیزی نمایش ظرفیت عکاسی در به تصویر درآوردن واقعیت و آنچه که در یک رابطه فیزیکی و عینی از اشیاء استنباط می کنیم، مدنظر بوده است.

این نمایش در چارچوب نوعی  قاعده مندی علمی بدون هرگونه مداخله هنرمند صورت پذیرفته تا به جای خلق جاذبه زیبایی شناختی، ایده اصلی به شکلی مستند و واقعی ارائه شود.

از منظر نشانه شناختی، تصاویر در این کیفیت هیچ گونه جنبه نمادین نداشته و همچون نمایه ها ، یا ایندکس ها، نشانه هایی واقعی و موثق به نظر می رسند. لذا در ردیف عکس های علمی ، پزشکی و یا شناسایی هویت ، کاملا قابل استناد قلمداد می شوند.

ارائه عکس به عنوان نمایه، به جای تصاویر رایج عکاسی و نقاشی که در حقیقت نشانه های شماسلی مبتنی بر سلیقه و برداشت شخصی هنرمند هستند، تحلیل و ارزیابی مضمون تصویر را یکسر به مخاطب واگذار می کند.

در نتیجه علاوه بر فرصتی پژوهشی که از طریق این مجموعه برای متخصصین مرمت آثار تاریخی پدید می آید، امکان منحصر به فردی نیز برای بررسی گونه ای از معماری مدرن فراهم می شود.

دقیقا به همین منظور ” بکر”ها از همان ابتدای کار تصاویر خود را با اطلاعات تکمیلی در خصوصص ویژگی های معماری ساختمان های صنعتی در مناطق مختلف اروپا و امریکا همراه ساختند .

یک نتیجه گیری مشخص از نگاه مقاسه ای به این عکس ها، رد حکم مشهور معماری مدرن است که مدعی است:

” فرم از عملکرد تبعیت می کند.”

تصاویر به وضوح نشان می دهند که حتی در این عملکردی ترین گونه معماری نیز فرم در طرح معماری بسیار متنوع است، به طوری که هیچ دوبنایی که عملکرد مشابهی داشته و حتی در یک منطقه جغرافیایی قرار دارند، از شکل واحدی برخوردار نیستند.

روش کار و نگاه تحلیلی “برند ” و “هیلا بکر” ، بعدها به یک مکتب مهم در عکاسی مفهومی تبدیل شد و چهره های مهم دیگری را نیز در این عرصه معرفی کرد. اساس این روش در پرهیز از تاثیرگذاری های شخصی و مداخلات زیبایی شناسی ، وفاداری محض به واقعیت سوژه و ارائه سریالی یا مجموعه ای خلاصه می شود.

برای مثال یک انبار یا برج مخزن آب در یک شهر آلمان با وجود کارکرد یکسان، تفاوت ظاهری مشهودی با مشابه فرانسوی و یا امریکایی خود دارد.

روش کار و نگاه تحلیلی “برند ” و “هیلا بکر” ، بعدها به یک مکتب مهم در عکاسی مفهومی تبدیل شد و چهره های مهم دیگری را نیز در این عرصه معرفی کرد. اساس این روش در پرهیز از تاثیرگذاری های شخصی و مداخلات زیبایی شناسی ، وفاداری محض به واقعیت سوژه و ارائه سریالی یا مجموعه ای خلاصه می شود.

کیفیت سرد و بی احساس این تصاویر در کنار ارائه تکراری و متوالی گونه، جلوه ای پست مینیمالیستی به آنها بخشیده و بعضا در تداوم کارهای سریالی هنر مینیمال نیز مورد توجه قرار می گیرند.

آنها اکنون در جایگاه نخستین نمونه های عکس –گزارش ها، کاوشی مفهومی در ظرفیت واقع نمای تصاویر عکاسانه محسوب می شوند. همین نکته نشان از جایگاه ویژه “بکر”ها در تاریخ هنر عکاسی مفهومی دارد.

سمیه رمضان ماهی

بخش هنری تبیان


منابع:

جنبش هنر مینیمالیسم/ علیرضا سمیع آذر

آخرین جنبش های هنری قرن بیستم/ لوسی اسمیت

تاریخ هنر مدرن / ه.ه. آندرسون

مطالب مرتبط

پرفورمنس ، هنر اجرا

هنر جدید به مثابه مفهوم گرایی

هنرمندی که هیچ هدف خاصی ندارد


سايت موسسه فرهنگی تبیان > بخش هنری