نقدي بر جنبش معنويت‌گرايي مدرن

نقدي بر جنبش معنويت‌گرايي مدرن

چكيده : پس از خلأ معنويتي كه بعد از جنگ جهاني دوم فراگير شد، گمان مي‌رفت معنويت‌گرايي مدرن بتواند نياز انسان را به معنا پاسخ دهد و جاي سنن ديني را بگيرد. با گذشت چند دهه مشخص شد اين جنبش نمي‌تواند گرهي بگشايد و خود نيز گاهي مشكل‌آفرين است.

مقاله حاضر را يكي از استادان گروه فلسفه دانشگاه لانگ آيلند در نيويورك امريكا نوشته است كه به ويژگي‌هاي معنويت‌گرايي مدرن مي‌پردازد و در ضمن بيان تمايز معنويت و دين‌داري، كاستي‌هاي معنويت‌گرايي را نشان مي‌دهد. رويكرد التقاطي اين جريان و تلاش آن براي دريافت مفاهيم و رسوم گوناگون از فرهنگ‌هاي گاه متباين، يكي از نقدهايي است كه در اين مقاله بررسي مي‌شود. نسبيت‌گرايي و ثمره آن يعني عدم قطعيت و گاه پوچ‌گرايي نقد ديگري است كه نويسنده به آن مي‌پردازد. روحيه راحت‌طلبي، بي‌مسئوليتي و بي‌تعهدي در اين جريان نيز در اين مقاله بررسي مي‌شود. همچنين معنويت‌گرايي مدرن با پيش‌فرض فردگرايي خود به ترويج انزواطلبي مي‌پردازد. اين مقاله به زيان‌هاي اين امر براي حيات ديني و ناكامي اين رويكرد در تزريق معنويت به افراد نيز توجه مي‌كند.

مقاله حاضر در كنار بيان نقدهايي به معنويت‌گرايي مدرن درصدد بيان راهكاري براي پاسخ‌گويي به خلأ معنويت مردم در جوامع مدرن نيز هست. پيشنهاد نويسنده اين مقاله آن است كه افراد به جاي گريز از سنت خود و توسل به قرائتي بسيار ضعيف و غير محققانه از سني‌هاي ديگر بايد در سنت ديني خود كاوش و آن را پويا كنند. نويسنده در خلال بحث، به طور ضمني، راهكارهايي عملي براي تحقق اين امر نيز ارائه مي‌دهد.

دريافت مقاله
 

نويسنده: گلين اي. مگي

مترجم: احمد شاكرنژاد

ماهنامه سياحت غرب؛ سال دهم، شماره 111، کد: 1880، آبان 1391

منبع :     http://bpdanesh.ir 


پرتال دانشگاهی کشور Iran University Portal : آخرین مطالب اخبار دانشگاهی کشور