برنامهریزی کیفیت نویسندگی و پژوهش مشترک، یک ضرورت است
یادداشت نگار داوری اردکانی
تاریخ انتشار : سه شنبه ۱۱ آذر ۱۳۹۳ ساعت ۰۸:۱۱
نگار داوری اردکانی، دانشیار گروه زبانشناسی دانشگاه شهید بهشتی معتقد است در شرایطی که روالها و ضوابط معینی برای نظاممندسازی تعاملات استاد و دانشجو وجود ندارد فعالیتهای مشترک بین این دو در حوزه نشر میتواند بهعنوان یک تهدید تلقی شود.
خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا) – نگار داوری اردکانی: تولید علم مشارکتی و نیز مشارکت استاد و دانشجو در تولید علم اگرچه میتواند موجد فرصتهای مغتنم برای تعمیق و ارتقاء کیفیت کنکاشهای علمی و پژوهشی باشد، در صورت نبود دستورالعملها یا قراردادهای معین و روشن، به تهدید تبدیل خواهد شد.
از جمله شاخصهای ارزیابی و سنجش علم و فناوری یکی همکاری (بهطور عام و به معنی ترویج فعالیتهای علمی گروهی در سطح استادان و دانشجویان) و دیگری تعاملات علمی میان رشتهای است. این دو شاخص در صورتی ارتقا مییابد که تولید علم با مشارکت متخصصانی از حوزههای مختلف و یا مشارکت استادان و دانشجویان صورت پذیرد.
همافزایی ایدهها و شکلگیری ایده نو در دو سطح میان رشتهای/ چندرشتهای/ بینارشتهای و بیناسنی و تجربه اندوزی جوانان در جریان اجرای یک فعالیت علمی با نظارت استاد، حکمت و دلیل تاکید ویژه بر این دو شاخص است.
فرصتی که به تهدید تبدیل میشود
در شرایط کنونی که روالها و ضوابط معینی برای نظاممندسازی این نوع تعاملات و بهویژه تعامل استاد و دانشجو در تولید علم وجود ندارد، گاهی این فرایند فرصتآفرین منجر به تهدیدی فرصت سوز میشود.
این فرصت در چند موقعیت به تهدید بدل میشود: یکی زمانی که استاد بدون نظارت لازم و کافی، کار تولید علم را از شکلگیری ایده تا تولید اثر به دانشجو وامیسپارد و صرفا نام خود را بر اثر درج مینماید.
دیگری موقعیت نسبتا نادری که دانشجو پس از استفاده از راهنماییهای استاد، اقدام به چاپ اثر بدون درج نام استاد مینماید. برای مقابله با تهدید دوم و حفظ حقوق استادان، در حال حاضر، برخی از مجلات مقالات دانشجویان را بدون نام یک استاد چاپ نمیکنند و حتی درج نام استاد بهعنوان نفر اول را ضروری میدانند.
اما آنچه امروز دانشگاههای ما بیشتر با آن مواجهند موقعیت اول است، یعنی موقعیتی که استاد بدون مشارکت جدی و عمیق در دستاورد پژوهش و گاهی حتی بدون یک بار مرور اجمالی، محصول تلاش و کوشش فردی دانشجو را بهصورت مشترک به چاپ میرساند.
بدترین شق، آن است که استاد نه در شکلگیری پرسش پژوهش و طراحی چگونگی کشف پاسخ پرسش، نه در جریان اجرای پژوهش و نه در روند نگارش مقاله و یا انجام ترجمه هیچ مشارکتی نداشته باشد و با این حال حق خود بداند که نام خود را مقدم بر دانشجو بر اثر درج نماید.
رعایت اخلاق در توجه به سهم هر یک از استاد و دانشجو در تولید اثر در ترتیب درج اسامی نیز از جمله نکات مهمی است که در شرایط کنونی چندان منطبق بر توزیع واقعی سهمها نیست. چنانچه اشاره شد در سیاستگذاری در خصوص چگونگی درج نام استاد و دانشجو، ترتیب قرار گرفتن نامها نیز مهم است و یکی از عوامل موثر در این رابطه موضوع مالکیت ایده است.
گاهی ایده آن اندازه مهم و برجسته است که موضوع چگونگی درج نامها و ترتیب آنها را کاملا تحت تاثیر قرار میدهد. البته، حتی در این مورد هم، با توجه به تجربه کم دانشجو در اجرای پژوهش و نیز در تدوین مقاله، نبود نظارت مستمر و مستقیم استاد، بیتردید سطح دستاورد را نازل مینماید و این نقض غرض است یعنی نه تنها تعامل اندیشه، برهمکنش آرا و همکاری صورت نمی پذیرد بهطوری که منجر به شکلگیری دستاوردی عمیقتر گردد، بلکه به عکس محصول این فرایند، اثری سخیف و سطح پایین خواهد بود.
به علاوه، این امر رابطه عاطفی استاد و دانشجو را مختل میکند و الگویی ضداخلاقی برای آینده علمی و نیز چشمانداز زندگی عادی دانشجو رقم میزند و نگرانیهای عاطفی و حرفهای به وجود میآورد. در مجموع اینکه اثری ضعیف تولید و چاپ شود، اینکه ندانیم واقعا چه کسی اثری را نوشته و یا اینکه در صورت مشارکت، هر یک از مشارکین چه سهمی در تولید اثر داشتهاند، نه تنها پیامد مثبت علمی در جامعه نخواهد گذاشت، بلکه در سلامت روحی و روانی نسلها تاثیرات مخربی برجای میگذارد.
برخی معتقدند اگر دانشجو حق الزحمهای از بابت مشارکت در پژوهش اخذ کرد، دیگر نباید نام او را بر اثر درج نمود. برخی نوع مشارکت دانشجو را نیز در تصمیمگیری برای درج نام او موثر میدانند، مثلا میگویند اگر دانشجو صرفا در جمعآوری داده مشارکت داشته است، لازم نیست نام او بهعنوان تولید کننده اصلی بر اثر درج شود و سپاسگزاری در مقدمه و یا پاورقی کافیست.
گاهی وقتی مشارکت دانشجو با سهل انگاریهای فاحش و نبود دقت توام باشد، سلب حق درج نام را به دنبال خواهد داشت. به هر حال آنچه اهمیت دارد این است که استاد به دانشجو به مثابه نیروی انسانی بیمزد و مواجب و یا ارزان نگاه نکند و در جریان همکاری در امر تربیت علمی و اخلاقی و خلق الگوی اخلاق پژوهشی در نسل جوان اهتمام ورزد و دانشجو نیز بداند همکاری با استاد و یا انجام بخشی از فعالیتهای علمی زیر نظر یک استاد سوای درج یا عدم درج نام، فرصتی مغتنم است.
این همه ابهام نشان میدهد که لازم است دستورالعملهای دقیقی در این باره نوشته شود و حتی شاید در قالب عقد قرارداد به اطلاع استاد و دانشجو رسانده شود. این امر لااقل میتواند در دراز مدت موجب فرهنگسازی و ارتقاء اخلاق پژوهش شود. به نظر میرسد در وضعیت کنونی مدیریت و برنامهریزی کیفیت نویسندگی و پژوهش مشترک، یک ضرورت است.
خدشهدار شدن اصول اخلاقی و سست شدن اعتماد بین همکاران و نیز بین استاد و دانشجو، بزرگترین تهدیدی است که از قبل این نحو همکاریها حاصل شده است و متعاقبا شکلگیری جامعه علمی و سلامت آنرا به تعویق و مخاطره انداخته است.
مبنع این خبر (برای مشاهده متن کامل خبر لینک زیر را بزنید):
خبرگزاری کتاب ايران (IBNA) – پربيننده ترين عناوين دانشوفناوری