همایش یک روزه انقلاب هنر

فراوری: سمیه فروغی، بخش هنری تبیان

بخش نخست این نشست به موسیقی اختصاص داشت و در آن زیدالله طلوعی و هادی منتظری از نوازندگان گروه های شیدا و چاووش و همینطور سید علیرضا میرعلینقی و محمود توسلیان به بررسی روند شکل گیری و دگرگونی گروه های شیدا و چاووش پرداختند.
در ابتدای این نشست محمود توسلیان با اشاره به اینکه تاریخ روشن و مکتوبی از جریان موسیقی انقلابی وجود ندارد گفت: امیدواریم در این جلسه مقدمات مکتوب شدن بخشی از تاریخ هنر انقلابی ایران فراهم شود. در این مسیر شاید چاره ای جز برخورد بیوگرافیک با گروه های شیدا و چاووش وجود نداشته باشد.
پس از آن طلوعی به نحوه شکل گیری گروه شیدا پرداخت و گفت: پایه های گروه شیدا از آنجا شکل گرفت که من به همراه محمدرضا لطفی و هوشنگ کامکار دانشجو بودیم و در یک خانه زندگی می کردیم. لطفی قصد داشت به رادیو بپیوندد اما به توصیه دوستانی که دید سیاسی و اجتماعی داشتند، به جای حاضر شدن در آزمون رادیو، آهنگی ساخت و شعر “بمیرید بمیرید” مولانا را روی آن گذاشت و سراغ هوشنگ ابتهاج رفت. ابتهاج هم در آن شرایط اختناق سیاسی با دیدن این شعر و آهنگ، بلافاصله و بدون انجام مراحل داوری از فریدون شهبازیان و فریدون مشیری خواست که کار را تصویب کنند.
طلوعی افزود : یکی از مسائل تاثیرگذار در عملکرد گروه های شیدا و چاووش، حضور هنرمندانی بود که خبره و عاشق کار خود بودند. در شرایطی که موسیقی پاپ همه جا را فراگرفته بود، این کلام ابتهاج بود که به داد موسیقی سنتی رسید. در واقع جدا از سبک و سیاق موسیقایی که لطفی انتخاب کرده بود، شعر و کلام بود که حرف اول را می زد. جوانانی که به موسیقی سنتی علاقمند شدند، تحت تاثیر اشعار حافظ دوران خود یعنی ابتهاج بودند. اینگونه بود که موسیقی این دو گروه در ذهن جوانان جای گرفت.
اتفاق خوب دیگری که در این دو گروه افتاد این بود که تمام اعضای گروه دانشجویان موسیقی بودند. یعنی با موسیقی علمی و ردیف خوانی آشنا بودند و صرفا به چند گوشه معروف و متداول اکتفا نمی کردند. آثار اجرا شده توسط این دو گروه نیز گویای به کارگیری تمام گوشه ها و نمایانگر قدرت اعضای آن است.

در ادامه هادی منتظری نیز در بیان نظرات خود گفت: من جوان ترین عضو گروه بودم که ساز ویولن می نواختم، اما به پیشنهاد لطفی سراغ کمانچه رفتم. می توانم بگویم هرچه دارم از محمدرضا لطفی دارم. پس از کشتار ۱۷ شهریور، لطفی بسیار عصبانی بود و با نامه ای شدیدالحن وارد رادیو شد. نظر ابتهاج این بود که چنین نامه ای می تواند منجر به دستگیری اعضای گروه شود و به همین دلیل از لطفی خواست از تندی آن بکاهد. به هر حال نامه استعفا را نوشتیم و کار را در زیرزمین خانه لطفی ادامه دادیم. در آنجا در واقع تبدیل به تصویرگر جریان اجتماعی شدیم . به گمان من موتور محرک گروه شیدا، شخص لطفی بود.

انقلاب هنر در پاسداشت انقلاب نیست. انقلاب هنر؛ کاری در نکوداشت فرهنگ مقاومت یا مبارزان  و شهیدان نیست. انقلاب هنر؛ خودِ مبارزه است. هنر انقلابی ایران نوعی از هنر بود که سال های بعد جوانه زد و همراه موج مردمی که استبداد را سرنگون کرده بودند، شادی کرد و در تاریخ ماندگار شد. این نشست تلاشی برای بازشناسی تاریخ هنر انقلاب است. هنری که خودِ مبارزه است

این نشست نشست دوم همایش یک روزه ی “انقلاب هنر” محسوب می شد، در این نشست، به نقش کاریکاتور، عکس، پوستر و نقاشی در زمان انقلاب پرداخته شد که نقش عکس و پوستر پر رنگ تر دیده شد. در ابتدای این نشست، سعید باباوند، طراح گرافیک و منتقد هنرهای تجسمی، ضمن عذرخواهی از طرف دکتر “مرتضی گودرزی دیباج” که قرار بود در جلسه حاضر باشد و به ضرورت کاری حضور نداشت، گفت: در این نشست در واقع به بررسی تاثیر هنر بر انقلاب می پردازیم تا تاثیری که انقلاب بر هنر گذاشته است. نتایج پژوهش ها اثبات می کند که هنر اثر چشم گیری بر مردم داشته است؛ وقتی تاریخ هنر را بررسی می کنیم به دو امر می پردازیم، ساز و کار درونی هنر و تاثیر متقابل اجتماع و هنر بر یکدیگر که بر ساز و کار هنر نیز اثر می گذارد. همچنین با توجه به اتفاقات سال های منتهی به انقلاب، ما یک انقلاب درونی در هنر را نیز تجربه کرده ایم.
در ادامه، بهزاد شیشه گران، طراح، گرافیست و نقاش سرشناس، با اشاره به اهمیت برگزاری چنین نشست هایی، اظهار داشت: امشب مرا به سمت سال ۵۷ برد؛ در چنین روز و شب هایی یا در حال کار کردن در کارگاه بودیم و یا در جلسات و تظاهرات شرکت می کردیم. این نشست برای من خاص است از این منظر که پس از ۳۷ سال در یک میز گرد درباره آن حوادث صحبت و به خصوص موضوع تاثیر هنر بر انقلاب را که کمتر به آن پرداخته شده، بررسی می کنیم.
امیر اثباتی، فارغ التحصیل معماری از دانشکده هنرهای زیبا دانشگاه تهران، طراح گرافیک و طراح صحنه و لباس، نیز در ابتدای سخنانش با تاکید بر اینکه امسال، اولین سالی نیست که به این اتفاقات پرداخته می شود، عنوان کرد: هر چند که بیش از ۳۰ سال پرداختن به این جریان ها و تاثیرات آن کتمان می شد و یا درباره اش صحبتی نمی شد اما در چند سال اخیر به این حرکت تاریخی توجه شده که هنرمندان نیز عضو همان جریان تاریخی بوده اند. متاسفانه خیلی از اسناد مربوط به این جریان ها از بین رفته است و شاید فقط یک معجزه بتواند آنها را گرد هم جمع آورد. اسناد هنری ای که برای تاریخ کشور بسیار مهم هستند. از نظر من شرایط اجتماعی می تواند امکان بروز و ظهور انواع هنر را فراهم کند و یا جلوی آن را بگیرد. کاری که در سال ۵۷ ما درگیر آن بودیم، کاربرد تاریخی خودش را داشت اما بی تردید از لحاظ تاریخی باید به آن پرداخته شود.
آرش تنهایی، نویسنده، پژوهشگر و طراح گرافیک با اشاره به اینکه یکی از دلایل حضورش در نشست به دلیل مقاله ای است که درباره برادران شیشه گران و سال ۵۷ نوشته است، گفت: ظاهرا تحریم ها برداشته شده است، البته منظورم در زمینه تحقیقات تاریخی درباره هنر انقلاب است. پیش از این وقتی درباره هنر انقلاب صحبت می شد، شکل خاصی از هنر در ذهن متبادر می شد. من این نشست را به فال نیک می گیرم که در آن به جنبه های مختلف انقلاب هنر می پردازیم.
شیشه گران در پاسخ به این سوال که آیا هنرمند متاثر از اجتماع است و یا جامعه متاثر از هنرمند، گفت: این تاثیر متقابل است و من هر دوی اینها را در کشورم دیده ام.
از نکات قابل توجه دیگر در این نشست می توان به بررسی فعالیت های مرتضی ممیز، محسن وزیری مقدم، آراپیک باغداساریان، عباس سارنج، کاوه گلستان، نیکزاد نجومی، کورش شیشه گران، سیما کوبان، محمد صالح علا و … همچنین برگزاری نخستین نمایشگاه مفهومی در سال ۱۳۵۴، تشکیل گروه های مختلفی چون گروه آبی، گروه ۵۷، برادران شیشه گران (کورش، اسماعیل و بهزاد) و … اشاره کرد.
در پایان این نشست، هنرمندان به گفت و گو با حاضران پرداختند و به سوال های آنها در زمینه های مختلفی مانند جزئیات ساخت پوستر ها در زمان انقلاب و روند تاریخی جریان های هنری، پاسخ دادند.


منابع:
– خانه هنرمندان ایران
– باشگاه خبرنگاران

خزایی:تقابل متعصبانه با هنرمدرن نتیجه‌ای ندارد

مبنع این خبر (برای مشاهده متن کامل خبر لینک زیر را بزنید):
سایت موسسه فرهنگی تبیان > بخش هنری